danialdanial، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

دانیال زرنگ مامان بابا

به دنیا امدن دانیال . ( بیمارستان رسالت یا رویال تهران سابق) 21 بهمن 1386

خدایا: بعد از ٩ ماه انتظار این اولین لحظه دیدار من و پسرم بود. لحظه شیرینی که تا اخر عمر یادم نمی ره. یکشنبه ساعت ٩ صبح ٢١ بهمن سال ١٣٨٦. مامان گیتا و بابا دامون ثمره عشقشون را دیدن. خدا جون بابات همه چیز ممنونم. مامانی اینم در ورودی بیمارستانی هست که تو عروسکم به دنیا اومدی. ...
31 تير 1390

گشت و گذار و رفتن به پارک رسالت ( 30 تیر 90)

سلام پسرم: مامان عاشقته. امروز عصری ساعت ٦ سه تایی رفتیم پارک رسالت که نزدیک سید خندانه و روبروی بیمارستانی که تو به دنیا اوومدی.( وای که چه خاطراتی برای من و بابا زنده شد) خلاصه خیلی ازین پارک خوشت اومد و ذوق می کردی کلی بازی کردی . منم مدلای مختلف ازت عکس می گرفتم. رفتیم زمین بازی سرسره و تاب و اسب سوار شدی و بلال خوردی تا ساعت ٨ بودیم.. و رفتیم جلوی بیمارستانی که به دنیا اومدی ( یاد اون روزها به خیر) . بعد رفتیم ابمیوه خوردیم و گشتیم و اومدیم خونه. مامانی خسته نباشی و امیدوارم که همیشه شاد باشی . ...
31 تير 1390

دانیال در پارک رسالت.

وای که مامانی اینجا چه منظره قشنگی بود مثل شماله . تو به اطرافت نگاه می کردی منم تند تند عکس می گرفتم. پارک جدید اوردیمت و برای ما و تو جالب بود.برای خودت بدو بدو می کردی و حسابی کیف کردی. ...
31 تير 1390

7 جلسه کلاس و اومدن دایی علی رضا.

امروز مامانی از صبح باهم بودیم کلی با هم بازی کردیم شیر و چایی بیسکویئت خوردی اب پرتقال ومنم برای ناهار لوبیا پلو درست کردم و خوابیدیم وعصری ٥.٥ بابا یی رفتیم کلاس . خانم بهنیا با من و بابا صحبت کرد و خیلی ازت راضی بود و گفت کارایی که بچه ها تو ٢٠ جلسه می کنن تو توی ٦ جلسه انجام دادی و کلی خوشحال شدیم. امروز هم فشرده تر کارها رو انجام دادی با توجه و تحمل یهتر. و اومدیم خونه  تو با بابایی مردونه رفتین خرید و گردش و بابایی گفت: دم در قصابی گوسفند بود و تو رفتی نازش کردی بهش کاهو دادی خورده. وساعت ٨ اومدین و دایی علیرضا هم اومد کلی گپ زدیم تو با دایی بازی کردی عکس گرفتین. شامت خوردی با بابایی توپ بازی کردی من هم مشغول ...
29 تير 1390

دانیال و اسباب بازی هایش.

مامانی ظهر اسباب بازی هات رو ریختم و ماشین اتش نشانی و لگوهات و خلاصه برای خودت مشغول باری شدی. قربونت بشم که برای خودت مشغولی. منم نشستم و لذت بردم.پسرم تاج سرم دوست دارم. ...
29 تير 1390